جایگاه تفکر انتقادی در اسناد بالادستی آموزش وپرورش ایران

هدف مقاله حاضر، بررسی جایگاه تفکر انتقادی در اسناد بالادستی آموزش وپرورش ایران است. به همین منظور در این پژوهش که نوعی مطالعه ارزشیابی است ازروش تحلیل محتوا استفاده شده است و به دلیل اینکه محقق خود شخصاً به مطالعه و جستجوی ملاکها و شاخص ها می پردازد از روش توصیفی بهره گرفته شده است. در پژوهش، ابتدا با بررسی ادبیات و پیشینه موضوع، مؤلفه های مشترکت تفکر انتقادی از دیدگاه نظریه پردازان و پژوهشگران مختلف مشخص گردید، در این قسمت از طبقه بندی تجدید نظر شده بلوم به عنوان نظریه غالب بهره گرفته و سه طبقه آخر آن یعنی تجزیه و تحلیل، ارزشیابی و ترکیب(آفریدن) به عنوان مؤلفه های مشترک جهت بررسی انتخاب گردید. روایی مؤلفه های انتخاب شده توسط سه تن از متخصصین رشته مورد تأیید قرار گرفت. ضریب پایایی که با روش بازآزمایی انجام شد در این پژوهش برابر96 %است .از بین جامعه پژوهش، سند برنامه درس ملی بصورت نمونه گیری هدفمند به عنوان نمونه انتخاب گردید. یافته های حاصل از پژوهش نشان می دهد که بطور کلی در متن و محتوای سند برنامه درسی ملی توجه به مؤلفه های تفکر انتقادی یکسان نبوده و توجه و تاکید به مؤلفه ترکیب (آفریدن) با 43%نسبت به سایر مؤلفه ها بیشتر و مؤلفه ارزشیابی با 38%در درجه دوم و مؤلفه تجزیه و تحلیل با 19%در درجه سوم میزان توجه و تاکید قرار دارد.

سال نشر: 
1397