نقد فرهنگ

گسست تاریخی و شرق شناسی

سخن گفتن از گسست تاریخی کار آسانی نیست زیرا حکم مشهور و مقبول فرارسیده از فرنگ این است که تاریخ مطلق، تاریخ غربی است و این تاریخ در مسیر خط مستقیم و پیوسته در راه پیشرفت سیر می کند و به سوی کمال می رود. گسست تاریخی و شرق شناسی دو امر مهم تاریخی در زمان ماست. تاریخ تجدد با یک گسست بزرگ آغاز و در تحقق آن بسیار چیزها دخیل بوده است در این بین شرق شناسی ارتباط بیشتری با ما دارد. شرق شناسی بنیاد و سازمان عظیم تحقیقاتی اروپاست که در طی سه قرن به نحو منظم و پیوسته در گذشته آسیا و آفریقا مطالعه کرده و کارش در قرن بیستم به پایان رسیده است.

بلای بی تاریخی و جهان بی آینده

تاریخ تجدد، تاریخی به‌کلی متفاوت از تاریخ‌های قدیم است. این تاریخ، زمان به قدرت رسیدن انسان و سعی در ساختن جهان و سپس خلع او از قدرت و محو شدنش در فضای سلطنت تکنیک است. این تنها تاریخی است که آدمی در آن با دعوی دایرمداری کار جهان و سودای قدرت خدایی، راهی تازه گشوده و در طی پانصد سال، جهانی ساخته است که اکنون دیگر به حکم و فرمانش وقعی نمی‌گذارد. جهانی که در طی پانصد سال اخیر ساخته شده است، دیگر به خواست و صلاح زندگی آدمی کاری ندارد و بی‌اعتنا به آن سر خویش گرفته، به راهی می‌رود که هیچ‌کس از مقصدش خبر ندارد.