پژوهش حاضر با رویکرد ترکیبی اکتشافی متوالی، از نوع ابزارسازی با هدف شناسایی مؤلفهها و بررسی میزان توجه به آموزش اخلاق در مدارس ابتدایی انجام شده است. در بخش کیفی با روش استنتاجی-پدیدارشناسی، با 14 استاد و محقق حوزه آموزش اخلاق و مؤلفان کتب درسی که به صورت هدفمند و با روش زنجیرهای انتخاب شده بودند تا حد اشباع نظری، مصاحبه نیمهساختارمند انجام شد. روایی و پایایی مصاحبه با پیادهسازی متن، بازنگری سؤالات و پاسخها و تطبیق برخی مضامین، توسط دو تحلیلگر مستقل تأیید شد.سپس هشتاد مضمون پایه وسیزده مضمون سازماندهنده، در قالب چهار بعد (اهداف فردی، اهداف اجتماعی، روش، چالشها و نارساییهای آموزش اخلاق)، دستهبندی شدند و پرسشنامهای با محوریت چهار بعد اصلی برای بخش کمّی (توصیفی – پیمایشی) تحقیق تنظیم شد. روایی صوری و محتوایی پرسشنامه به تأیید ده تن از استادان دانشگاه رسید. ضریب آلفا کرانباخ بهدست آمده حاکی از پایایی مطلوب پرسشنامه است. طبق نتایج کمی، دبیران در بعد اهداف فردی، مضامین بهداشت فردی، رابطه فرد با خدا، پاکدامنی و خویشتنبانی؛ و در بعد اهداف اجتماعی، مضامین رابطه فرد با دیگر انسانها و رابطۀ فرد با طبیعت را، بهصورت معناداری از میانگین مطلوب بالاتر ارزیابی کردند که نشانۀ توجه کافی به آنها در مقایسه با سایر مضامین است. مضامین اخلاق فردی (شجاعت، معنویت نه به معنای پرورش دینی، کرامت انسانی، انضباط شخصی و خود راهبری) و نیز برنامه درسی منسجم در قالب تحقق اهداف سطوح بالای شناختی، عاطفی و عملی نیازمند توجه و برنامهریزی فکورانهتری هستند. رشد توانمندی معلمان در فهم شفافتر مضامین اخلاقی و بکارگیری اثربخش آموزش اخلاق از پیشنهادات مهم این پژوهش است.
فصلنامه پژوهش های برنامه درسی، دوره 11، ش. 1، شماره پیاپی21، بهار و تابستان 1400، ص: 132-105