
هدف از انجام این پژوهش واکاوی مفهوم سبک زندگی ایرانی – اسلامی، اعتبار بخشی و بررسی همسویی آن با ساحت های شش گانه سند تحول بنیادین آموزش و پرورش (1390) است . برای دست یابی به اهداف پژوهش، ارتباطات انسان در عرصه های چهارگانه با خود، خدا، دیگران و طبیعت در فرهنگ ایرانی– اسلامی، بررسی اعتبار ارتباط های حاصل شده توسط متخصصان، و بررسی همسویی ارتباطات انسان در عرصه های چهارگانه با اسناد تحولی آموزش و پرورش مورد بررسی قرار گرفت. در این پژوهش باتوجه به هدفها، ماهیت موضوع، تجارب محققان پیشین و امکانات اجرایی در اختیار پژوهشگر، از روش پژوهش تحلیلی و تحلیل مضمون جهت استخراج روابط انسان در عرصه های چهارگانه ارتباط با خدا، خود، دیگران و طبیعت، استفاده شده است. برای بررسی روایی ارتباطات احصاء شده انسان در عرصه های چهار گانه از از روش دلفی و برای بررسی همسویی ارتباط های انسان در عرصه های چهار گانه در منابع اسلامی و اسناد تحولی از روش تحلیل تطبیقی استفاده شده است. جامعه تحقیق در بخش اول یعنی روش تحلیلی منابع اسلامی اعم از قرآن و منابع روایی معتبر از قبیل نهج البلاغه، نهج الفصاحه، تفاسیر وارده با تمرکز بر تفسیر المیزان و تفسیر نمونه و منابع دست دوم پیرامون متغیرهای مورد مطالعه بود. نمونه تحلیلی"در این مطالعه، آن بخش هایی از جامعه تحلیلی است که با مقولات پژوهش یعنی ارتباطات چهارگانه انسان با خدا، خود، دیگران و طبیعت و ساحت های شش گانه سبک زندگی اسلامی– ایرانی" مرتبط می باشدبه طور هدفمند، انتخاب و به طور عمیق مورد بررسی قرارگرفته اند.دراحصاء روابط"، توصیف"حداکثری"ازمفهوم مورد مطالعه مدنظراست.
در بخش روش دلفی جامعه تحقیق متخصصان حوزه معارف اسلامی، جامعه شناسان، روانشناسان و اصحاب فرهنگ با گرایش حوزه تعلیم و تربیت اسلامی بودند که از میان به صورت هدفمند بر اساس آثار این متخصصان در حوزه سبک زندگی ایرانی – اسلامی تعداد 22 نفر شناسایی شدند که از این تعداد 10 نفر در مطالعه مشارکت نمودند. در بخش روش تطبیقی نیز جامعه تحقیق یافته های حاصله از روش تحلیلی بعد از تایید نظر متخصصان و اسناد تحولی که به صورت هدفمند انتخاب و مورد مقایسه قرار گرفتند، در بخش روش تحلیلی ابزار جمع آوری اطلاعات سیاهه های فیش برداری از منابع مرجع (دست اول) ومنابع دست دوم مرتبط با متغیرهای پژوهش است. دربخش روش دلفی ابزار جمع آوری اطلاعات شبکه های مفهومی استخراج شده از روش تحلیلی است که در قالب پرسشنامه ای تنظیم و در دو مرحله در اختیار متخصصان قرار داده شد. در بخش روش تطبیقی ابزار جمع آوری اطلاعات یافته های حاصل از روش تحلیلی پس از تایید و یافته های حاصل از روش تحلیلی اسناد تحولی است. تجزیه وتحلیل داده های حاصل از روش تحلیلی از طریق تحلیل محتوای کیفی داده ها حاصل می شود. تجزیه و تحلیل داده های حاصل از روش دلفی پس از جمع بندی از طریق پرداش های آماری ضریب توافق محاسبه شد . تجزیه و تحلیل حاصل از روش تحلیل تطبیقی نیز با استفاده از استخراج کیفی توافق بین 5 کدگذار و حذف موارد عدم توافق و مبنا قرار دادن توافق ها با ادبیات پزوهش انجام شد. اولین یافته این پژوهش مربوط به "ارتباط انسان با خدا در فرهنگ ایرانی – اسلامی و بررسی اعتبار و همسویی آن با اسناد تحولی آموزش و پرورش"است. یافته های حاصله حاکی از این است که ارتباط انسان با خدا، محور ارتباطات انسان در عرصه های سه گانه خود، دیگران و طبیعت است یعنی نوع ارتباط انسان با خدا، کیفیت ارتباطات انسان در عرصه های سه گانه تعیین می کند. از این رو ارتباطات انسان در عرصه های سه گانه(خود، دیگران و طبیعت) در طول ارتباط انسان با خدا قرار دارد. محور ارتباط انسان با خدا "عبودیت"است. یافته های حاصله از تحلیل تطبیقی نیز حاکی از این است که بین مولفه های عبودیت(شناختی، عاطفی، عبادی و رفتاری) در منابع اسلامی و ساحت اعتقادی، عبادی و اخلاقی همسویی وجود دارد. این نکته نیز مطرح است که به لحاظ صوری از بسیاری از کلید واژه های مولفه های عبودیت در اسناد تحولی نام برده نشده است، اما به لحاظ مفهومی و رویکردی به دلیل حاکمیت نظام معیار اسلامی همسویی وجود دارد .
دیگر یافته این پژوهش مربوط به "ارتباط انسان با خود" در فرهنگ ایرانی – اسلامی، بررسی اعتبار ارتباطات حاصله توسط متخصصان و بررسی همسویی آن با اسناد تحولی آموزش و پرورش" است. یافته های حاصله حاکی از این است که در منابع اسلامی امر به معرفت نفس نشده است، بلکه انسان مامور به تدبر و تامل در شئون نفس شده است یافته های حاصله از اسناد تحولی آموزش و پرورش(1390)حاکی از این است که در اسناد تحولی، ساحت های تربیت اعتقادی، عبادی واخلاقی، ساحت تربیت اجتماعی – سیاسی، ساحت تربیت زیستی – بدنی، ساحت تربیت اقتصادی و حرفه ای وساحت تربیت علمی و فناوری، "ارتباط انسان با خود" را تحت پوشش قرار می دهد .یافته های حاصله از تحلیل تطبیقی حاکی از این است که در حوزه خودشناسی بین یافته های حاصل از منابع اسلامی و اسناد تحولی آموزش و پرورش همسویی کامل وجود دارد
در حوزه خودسازی لازم به ذکر است که به لحاظ رویکرد حاکم بر خودسازی در منابع اسلامی و اسناد تحولی همسویی وجود دارد اما به لحاظ جزئیاتی که در منابع اسلامی پیرامون خودسازی مطرح شده است، در اسناد تحولی مطرح نشده است . اما نکته اصلی این است که از عدم طرح این مباحث در مبانی نظری وسند تحول بنیادین نمی توان عدم همسویی را استنباط کرد. چرا رویکرد حاکم در این دو سند تحولی بحث حاکمیت نظام معیار اسلامی است.
یافته های حاصل از" ارتباط انسان با دیگران" حاکی از این است که ارتباط "انسان با دیگران" دارای ابعادی است که عبارت است از بعد اجتماعی، اقتصادی، حرفه ای و سیاسی است. در منابع اسلامی ارتباط مطلوب انسان با دیگران بر محور "احسان" تعریف شده است یافته های حاصل ازاسناد تحولی آموزش و پرورش(1390) حاکی از این است که ساحت تربیت اعتقادی – عبادی و اخلاقی، ساحت تربیت اجتماعی–سیاسی، ساحت تربیتی زیستی- بدنی و ساحت تربیت اقتصادی و حرفه ای، "ارتباط انسان با دیگران در بعد اجتماعی" را تحت پوشش قرارمی دهد. یافته های حاصله از تحلیل تطبیقی نیز حاکی از این است که بین یافته های مستخرج از منابع اسلامی و مبانی نظی سند تحول بنیادین آموزش و پرورش(1390) همسویی وجود دارد. یکی دیگراز ابعاد ارتباط انسان با دیگران در سبک زندگی ایرانی – اسلامی "ارتباط اقتصادی" است . یکی دیگراز ابعاد ارتباط انسان با دیگران در سبک زندگی ایرانی – اسلامی "ارتباط اقتصادی" است. یافته های حاصل ازاسناد تحولی آموزش و پرورش(1390) در زمینه ارتباط اقتصادی حاکی از این است که در اسناد تحولی از میان ساحت های شش گانه تربیت، تنها ساحت تربیت اقتصادی و حرفه ای، "ارتباط اقتصادی انسان با دیگران" را تحت پوشش قرارمی دهد. یافته های حاصله از تحلیل تطبیقی نیزحاکی از این است که تمرکز اسناد تحولی آموزش و پرورش(1390) معطوف و متمرکز بر درونی سازی ارزش های اصیل دینی در حوزه مسائل اقتصادی، فهم مسائل اقتصادی، مراعات قوانین کسب و کار می باشد. سایر حوزه های مصرف از قبیل: اصول مصرف، عوامل موثر بر مصرف و سطوح مصرف در اسناد تحولی مورد توجه قرارنگرفته است. اما از این عدم توجه قرار نگرفتن نمی توان عدم همسویی را استنباط کرد. چرا رویکرد حاکم در این دو سند تحولی بحث حاکمیت نظام معیار اسلامی است. یکی دیگر از ابعاد ارتباط انسان با دیگران بعد"حرفه ای"یا شغلی است. یافته های حاصل ازاسناد تحولی آموزش و پرورش حاکی از این است که از میان ساحت های شش گانه تربیت، ساحت تربیت اجتماعی– سیاسی، تربیت حرفه ای را پوشش می دهد. یافته های حاصله از تحلیل تطبیقی حاکی از این است که تمرکز مبانی نظری در این زمینه متمرکز بر درک مهارت حرفه ای، توان کارآفرینی، رفع نیازهای جامعه، کسب شایستگی های لازم جهت انجام حرفه است که این تمرکز هر چند که در امر تربیت حرفه ای لازم و ضروری است اما کافی نیست. نکته دیگر در برخورد مبانی نظری سند با موضوع کار و حرفه از زاویه رفع نیاز فردی و اجتماعی و کمک به منافع شخصی و ملی است که مورد توجه قرار گرفته است، ولی بعد اخروی بودن کار و نقش آن در جهان اخروی حداقل در قالب گزاره های مطرح شده در اسناد تحولی به چشم نمی خورد البته ذکر این نکته لازم و ضروری است که در قالب رویکرد به دلیل حاکمیت نظام معیار اسلامی بر مبانی نظری، همسویی بین یافته های مستخرج از منابع اسلامی و اسناد تحولی آموزش و پرورش(1390) وجود دارد. یکی دیگر از ابعاد ارتباط با دیگران، "ارتباط سیاسی" است. یافته های حاصل ازاسناد تحولی آموزش و پرورش(1390) حاکی از این است که در ساحت های شش گانه تربیت، " ساحت تربیت اعتقادی، عبادی و اخلاقی" و "ساحت تربیت اجتماعی و سیاسی"، ارتباط سیاسی را پوشش می دهد. هر چند که ساحت های زیستی – بدنی که مروج پرورش تفکر انتقادی است نیز به درجه دو تربیت سیاسی را تحت پوشش قرار می دهند . علاوه بر این شاخص های اصلی نظام سیاسی که معطوف به امامت و امت است در اسناد تحولی آموزش و پرورش موردتوجه قرار نگرفته است. اما نکته قابل توجه این است که از این عدم توجه موارد فوق الذکردر اسناد تحولی آموزش و پرورش نمی توان عدم همسویی بین اسناد تحولی ومنابع اسلامی استنباط کرد، چرا که بحث امامت وامت در بخش های دیگری از اسناد تحولی مورد توجه قرار گرفته است. یافته های حاصله از تحلیل تطبیقی حاکی از این است که به جز بخش پاسخگو بودن که در اسناد تحولی مورد توجه قرار نگرفته است در بقیه موارد ذکرشده همسویی کامل بین گزاره های مستخرج از منابع اسلامی و گزاره های مستخرج از اسناد تحولی وجود دارد. یافته های حاصله پیرامون ارتباط انسان با طبیعت درفرهنگ ایرانی –اسلامی و بررسی همسویی آن با اسناد تحولی آموزش و پرورش حاکی از این است. یافته های حاصل ازاسناد تحولی آموزش و پرورش(1390)حاکی از این است که "ساحت تربیت زیستی بدنی"، "ساحت تربیت زیبایی شناختی و هنری" و "ساحت تربیت علمی- فناوری" ارتباط انسان با طبیعت را پوشش می دهند . تحلیل تطبیقی یافته های حاصله از منابع اسلامی و اسناد تحولی آموزش و پرورش (1390) حاکی از این است که به لحاظ رویکرد حاکم بر هر دو حوزه همسویی کامل بین یافته های حاصل از منابع اسلامی و یافته های حاصل از اسناد تحولی آموزش و پرورش (1390) وجود دارد . اما به لحاظ بررسی جزئیات بخش از جزئیات تسخیر یا تصرف ممدوح نظام طبیعت در اسناد تحولی نیامده است.
ترکیب یافته های حاصل از ارتباط های انسان در عرصه های چهار گانه جهت ارائه تعریفی از سبک زندگی ایرانی – اسلامی حاکی از این است که بر اساس یافته های حاصله، سبک زندگی مفهومی تولید پذیر و باز تولید پذیر است. دیگر این که این ارتباطات چهار گانه؛ هم عرض یکدیگر نیستند. ارتباط انسان با خدا محور ارتباطات انسان در سه عرصه دیگر است. بر اساس فرهنگ ایرانی و فرهنگ اسلامی ارتباط انسان در عرصه های سه گانه "خود، دیگران و طبیعت" با محوریت حاضر و ناظر بودن خدا (توحید محوری و معاد محوری) یعنی ارتباط با خدا شکل می گیرد .